زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه
 

تسلیم (سلام کردن)





تحیت گفتن با صیغه سلام و نیز سلام نماز را سلام گویند. از سلام به معناى نخست در باب صلات سخن گفته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت سلام
۲ - حکم سلام
۳ - ابتدا به سلام نمازگزار
۴ - سلام کردن به نمازگزار
۵ - سلام کردن به کافر
۶ - سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن
۷ - مستحب کفایی بودن سلام کردن
۸ - صیغه سلام
۹ - پاسخ سلام
       ۹.۱ - وجوب فوری جواب سلام
       ۹.۲ - صدای جواب دهنده سلام
       ۹.۳ - پاسخ سلام کودک ممیز
       ۹.۴ - پاسخ سلام کافر
       ۹.۵ - پاسخ سلام زن و مرد نامحرم
       ۹.۶ - پاسخ سلام کتبی
       ۹.۷ - پاسخ سلام با واسطه
       ۹.۸ - پاسخ سلام غلط
۱۰ - چگونگی پاسخ
       ۱۰.۱ - جواب سلام کافر
       ۱۰.۲ - جواب سلام در نماز
              ۱۰.۲.۱ - نیکوتر جواب دادن نمازگزار
              ۱۰.۲.۲ - جواب در صورت پاسخ یک نفر
              ۱۰.۲.۳ - نماز در صورت پاسخ ندادن سلام
۱۱ - سلام بر خود و اهل مجلس
۱۲ - آداب سلام
       ۱۲.۱ - پاسخ نیکوتر به سلام
       ۱۲.۲ - استحباب آغاز کردن سلام بر اینان
       ۱۲.۳ - نوع رفتار با مسافر و غیر مسافر هنگام سلام
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع

۱ - اهمیت سلام



در قرآن کریم از سلام به عنوان تحیت بهشتیان نام برده
و بدان امر شده است.
چنان که در روایات، از سنتهاى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و از مستحبات مؤکد شمرده شده است. ابتدا به سلام و مقدم داشتن آن بر هر سخنى، سلام کردن به کودکان و افشاى سلام؛ یعنى سلام کردن به هر کس که انسان با او برخورد مى‌کند، مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است.

۲ - حکم سلام



پیشى گرفتن در سلام به مسلمانان، مستحب مؤکد و ترک آن مکروه است،

۳ - ابتدا به سلام نمازگزار



مگر نمازگزار که ابتدا به سلام براى او جایز نیست.
در تحریرالوسیله آمده است: بنابر اقوی، هرگونه خطاب به غیر خداوند متعال، حتی در ضمن دعا، مثل اینکه بگوید: غَفَرَ اللَّهُ لَکَ (خدا تو را بیامرزد) و صَبّحَکَ اللَّهُ بِالْخَیر (خدا تو را به‌خوبی وارد صبح کند) درصورتی‌که قصد عا برای او داشته باشد، نماز را باطل‌ می‌کند، تا چه رسد به اینکه با این جملات قصد تحیّت بنماید و همچنین است ابتدا نمودن به سلام (که نماز را باطل می‌کند).

۴ - سلام کردن به نمازگزار



برخى، سلام کردن به نمازگزار را مکروه دانسته‌اند.
در مقابل، برخى تفاوتى میان نمازگزار و غیر نمازگزار نگذاشته، سلام کردن را مطلقا، حتى به نمازگزار، مستحب دانسته‌اند؛
بلکه عدم کراهت سلام کردن به نمازگزار به مشهور نسبت داده شده است.

۵ - سلام کردن به کافر



به تصریح برخى، سلام کردن به کافر جز هنگام ضرورت جایز نیست.

۶ - سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن



سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن، در صورتى که بیم فتنه و افتادن در گناه نباشد جایز است.
قول به حرمت سلام کردن زن به مرد نامحرم به مفهوم کلمات بسیارى از فقها نسبت داده شده است.
البته برخى به کراهت سلام کردن مرد بر زن جوان نامحرم تصریح کرده‌اند.

۷ - مستحب کفایی بودن سلام کردن



سلام کردن، مستحب کفایی است و در جایى که جمعى وارد بر کسى مى‌شوند با سلام کردن یکى از آنان، استحباب آن از دیگران ساقط مى‌گردد؛
لیکن برخى در فرض یاد شده قائل به بقاى اصل استحباب براى دیگران شده و گفته‌اند: تنها مؤکد بودن آن برداشته مى‌شود.
به عقیده امام خمینی در تحریرالوسیله «ابتدا نمودن به سلام، مستحب کفایی است، چنان که جواب دادن سلام واجب کفایی است، پس اگر گروهی بر گروه دیگر وارد شوند، سلام یک نفر از واردین بر آن عدّه دیگر در انجام‌وظیفه استحبابی و جواب یک نفر از آن عدّه سلام داده شده (در انجام‌وظیفه واجب) کفایت می‌کند.»

۸ - صیغه سلام



معروف میان فقها تحقق ابتدا به سلام با هر یک از چهار صیغه: «سلام علیک، السلام علیک، سلام علیکم و السلام علیکم» است؛
لیکن در اینکه سلام تنها با چهار ترکیب یاد شده (با تقدم کلمه سلام بر ظرف) تحقق مى‌یابد یا نه، اختلاف است. برخى، تنها چهار ترکیب بالا را تحقق بخش سلام دانسته و سلام کردن به دیگر ترکیبها همچون «علیک و علیکم السلام» (با تقدم ظرف بر سلام) را صحیح ندانسته‌اند؛ در نتیجه جواب آن واجب نخواهد بود.
برخى دیگر صیغه‌هاى سلام را «سلام علیک، سلام علیکم، السّلام علیکم، و علیکم السلام» دانسته‌اند.
در مقابل، برخى گفته‌اند: سلام کردن به آنچه عنوان تحیت و سلام بر آن صادق است، تحقق مى‌یابد؛ خواه با ترکیب «سلام علیکم» باشد یا «علیکم السّلام» و یا «سلام» به تنهایى؛ در نتیجه با هر صیغه‌اى ادا شود، پاسخ آن واجب خواهد بود.

۹ - پاسخ سلام



سلام کردن مستحب، بلکه افضل از پاسخ آن است، لیکن پاسخ آن حتى بر نمازگزار واجب است.
[۲۷] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳.

البته وجوب آن کفایى است و با پاسخ دادن فردى از میان جمع، از دیگران ساقط مى‌شود. و «اگر بر عده‌ای سلام کند که شخص نمازگزار یکی از آن‌ها است، درصورتی‌که غیر از نمازگزار، جواب سلام او را می‌دهد، احتیاط (واجب) برای نمازگزار آن است که جواب سلام ندهد. و اگر شخص نمازگزار در میان گروهی باشد و شخصی بر آنان سلام کند و نمازگزار شک کند که آیا او را قصد کرده یا نه، جایز نیست جواب سلام را بدهد.»

۹.۱ - وجوب فوری جواب سلام


پاسخ سلام واجب فوری است؛
[۳۱] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹.

بدین معنا که سلام شونده باید در پاسخ دادن‌ شتاب کند؛ در حدّى که عرف او را تارک آن نداند. بنابر این، پاسخگویى پس از اتمام کلمه یا کلام در صورتى که سلام در اثناى آن صورت گرفته باشد، ضررى به فورى بودن نمى‌رساند.
[۳۳] ذخیرة المعاد، ص۳۶۷.

به عقیده امام خمینی «فوری بودن عرفی در جواب سلام واجب است، پس تاخیر‌انداختن آن به صورتی که صدق جواب سلام و رد تحیّت نکند جایز نیست، بنابراین اگر جواب را از روی معصیت یا فراموشی یا به‌خاطر عذری تا این حدّ (که دیگر صدق جواب و رد تحیّت نکند) به تاخیر بیندازد، وجوب جواب سلام ساقط می‌شود، پس چنین جواب سلامی، در حال نماز جایز نیست و در غیر نماز واجب نمی‌باشد. و اگر شک کند که آیا تاخیر جواب به این حد رسیده است یا نه، بازهم، چنین است که جواب آن در نماز جایز نیست و در غیر نماز واجب نمی‌باشد.»

۹.۲ - صدای جواب دهنده سلام


بنابر قول مشهور، پاسخ سلام باید به گونه‌اى باشد که سلام کننده آن را بشنود؛
[۳۶] ذخیرة المعاد، ص۳۶۶.

لیکن برخى در وجوب آن تردید کرده‌اند؛
بلکه بعضى در حال نماز، پاسخ آهسته را نیز جایز دانسته‌اند.
در تحریرالوسیله آمده است: واجب است جواب سلام را چه در نماز و چه در غیر آن، به‌طرف بشنواند؛ به این معنا که صدایش را به جواب سلام طبق متعارف بلند کند به‌طوری که اگر مانعی از شنیدن نباشد، سلام دهنده، جواب او را بشنود. و درصورتی‌که سلام دهنده طوری دور باشد که شنواندن جواب سلام به او ممکن نباشد، جوابش - بنابر ظاهر - واجب نیست، بنابراین جواب سلام او در نماز جایز نمی‌باشد. و درصورتی‌که دور باشد به حدّی که‌ شنواندن جواب به او، احتیاج به بلند نمودن صدا داشته باشد، باید صدایش را بلند کند، مگر آنکه موجب حرج باشد که در این صورت بنابر احتیاط (واجب) درصورتی‌که توجه او به اشاره ممکن باشد، جواب اشاره‌ای کفایت می‌کند و (در چنین موردی) اگر در نماز باشد، وجوب بلند نمودن صدا و شنواندن به او مورد تردید است و احتیاط (واجب) آن است که در صورت امکان با اشاره جواب دهد، و اگر سلام دهنده [کر باشد، چنانچه توجه دادن او به جواب و لو به کمک اشاره ممکن باشد، بعید نیست که علاوه بر جواب متعارف، توجه دادن او به جواب واجب باشد و اگر توجه دادن او ممکن نباشد، جواب متعارف بدون اشاره کافی است.

۹.۳ - پاسخ سلام کودک ممیز


پاسخ سلام کودک ممیز نیز واجب است؛ لیکن در صورتى که سلام بر جمع باشد، در جواز اکتفا به پاسخ وى، اختلاف است.
برخى، پاسخ دادن به سلام کودک ممیز را واجب ندانسته‌اند.
[۴۴] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۷-۹۶۸.

به عقیده امام خمینی در تحریرالوسیله «اگر سلام کننده بچه ممیّز باشد، جواب سلام او واجب است و احتیاط (واجب) آن است که جواب سلام او به‌قصد قرآن خواندن نباشد (و به‌قصد جواب سلام باشد)، بلکه جایز نبودن آن قوی است.»

۹.۴ - پاسخ سلام کافر


در اینکه پاسخ سلام کافر واجب است یا نه اختلاف است.
[۴۶] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۲-۹۷۳.


۹.۵ - پاسخ سلام زن و مرد نامحرم


بنابر قول به حرمت سلام کردن زن بر مرد نامحرم و عکس آن، آیا در صورت سلام کردن، پاسخ آن واجب است یا نه مسئله اختلافى است.
[۴۸] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۲.


۹.۶ - پاسخ سلام کتبی


پاسخ به سلام کتبی (نامه) واجب نیست؛ هرچند مستحب است؛
لیکن بنابر قول به وجوب جواب نامه، پاسخگویى به سلام مندرج در آن نیز واجب خواهد بود.

۹.۷ - پاسخ سلام با واسطه


پاسخگویى به سلام با واسطه واجب نیست؛ هرچند استحباب دارد و مستحب است پاسخ دهنده خطاب به واسطه بگوید: «علیک و علیه السّلام».
برخى، در این فرض نیز رد سلام را واجب دانسته‌اند.

۹.۸ - پاسخ سلام غلط


پاسخ دادن به سلام غلط نیز واجب است، مگر آنکه غلط به حدّى فاحش باشد که عنوان سلام و تحیت بر آن صدق نکند.
به نظر امام خمینی «اگر کسی با عبارت غلط سلام دهد به‌طوری که از سلام تحیّت بودن خارج نشود، واجب است به او جواب صحیح بدهد، ولی اگر از سلام تحیّت بودن خارج شود، جواب‌دادنش در نماز جایز نیست.»

۱۰ - چگونگى پاسخ



پاسخ به سلام در غیر حال نماز با لفظ «علیکم» یا «علیک السّلام» تحقق مى‌یابد؛ لیکن در اینکه منحصر به کیفیت یاد شده است یا به دیگر صیغه‌ها نیز، همچون «سلام علیکم» محقق مى‌شود، اختلاف است.
[۶۰] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳-۹۷۴.


۱۰.۱ - جواب سلام کافر


بنابر قول مشهور، در جواب سلام کافر «علیک» گفته مى‌شود؛
لیکن در وجوب اکتفا به آن و عدم ضمیمه «سلام» یا جواز پاسخ به غیر آن، اختلاف است.
[۶۴] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳.
[۶۵] مستمسک العروة، ج۶، ص۵۶۹-۵۷۰.


۱۰.۲ - جواب سلام در نماز


در پاسخ سلام در حال نماز بنابر قول مشهور، مماثلت آن با سلام شرط است. بنابر این، اگر کسى با صیغه «سلام علیکم» بر نمازگزار سلام کند، بر او واجب است در پاسخ «سلام علیکم» بگوید و پاسخ دادن به صیغه دیگر جایز نیست.
برخى، مماثلت را واجب ندانسته و گفتن «علیکم السّلام» در پاسخ «سلام علیکم» را در حال نماز نیز جایز دانسته‌اند.
چنانچه کسى با صیغه «علیکم السّلام» به نمازگزار سلام کند، آیا پاسخگویى به آن بر او جایز است و در صورت جواز آیا باید جواب همانند سلام باشد یا با صیغه «سلام علیکم»؟ مسئله اختلافى است.
[۷۰] مفتاح الکرامة ج۴، ص۹۶۳-۹۶۴.
[۷۱] مستمسک العروة ج۶، ص۵۵۷-۵۵۸.
[۷۲] مستند العروة (الصلاة) ج۴، ص۴۸۷-۴۸۹.
[۷۳] مهذب الأحکام ج۷، ص۱۸۹-۱۹۰.

به اعتقاد امام خمینی در تحریرالوسیله «جواب سلام دادن در اثنای نماز به‌صورت مقدم داشتن کلمه سلام بر ظرف (یعنی باید بگوید سلام‌علیکم مثلاً) هرچند که سلام دهنده، ظرف را بر کلمه سلام مقدم نموده باشد (مثلاً علیکم السلام گفته باشد) بنابر اقوی واجب است و احتیاط (مستحب) آن است که جواب سلام در معرفه بودن و نکره بودن و در مفرد و جمع بودن مثل خود سلام باشد، اگرچه بنابر اقوی رعایت این همانندی لازم نیست.»

۱۰.۲.۱ - نیکوتر جواب دادن نمازگزار


آیا نماز گزار مى‌تواند جواب سلام را نیکوتر از سلام بدهد، مانند آنکه در پاسخ «سلام علیکم» بگوید «سلام علیکم و رحمة اللَّه» اختلاف است.
[۷۵] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۴.


۱۰.۲.۲ - جواب در صورت پاسخ یک نفر


هرگاه یکى از نمازگزاران سلام را پاسخ دهد، آیا پاسخگویى بر دیگران نیز جایز بلکه مستحب است، یا نه، مسئله اختلافى است.
[۷۷] مفتاح الکرامة ج۴، ص۹۶۶-۹۶۷.


۱۰.۲.۳ - نماز در صورت پاسخ ندادن سلام


هرگاه نماز گزار پاسخ سلام را ندهد و نماز را ادامه دهد، آیا نمازش باطل مى‌گردد، مسئله اختلافى است.
[۷۹] مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹-۹۷۱.

امام خمینی معتقد است: «جواب سلام دادن در نماز اشکالی ندارد، بلکه واجب است و اگر جواب سلام را ندهد و مشغول قرائت و مانند آن شود، نمازش باطل نیست؛ تا چه رسد به آنکه به مقدار جواب سلام سکوت نماید (و سپس نمازش را ادامه دهد)، البته تنها به گردنش گناه ترک واجب است.»

۱۱ - سلام بر خود و اهل مجلس



مستحب است انسان وقتى وارد خانه‌اى مى‌شود که کسى در آن نیست، برخود این گونه سلام کند: «السّلامُ عَلَینا مِنْ عِنْدِ رَبّنا»
همچنین سلام کردن به حاضران در مجلس هنگام برخاستن از آن و خداحافظى از آنان مستحب است؛
لیکن در استحباب یا وجوب پاسخ به آن اختلاف است.
[۸۴] بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۷۶.


۱۲ - آداب سلام




۱۲.۱ - پاسخ نیکوتر به سلام


پاسخ دادن سلام به نیکوتر از آن در غیر نماز، مستحب و مورد تأکید قرآن کریم است.
نیکویى با گفتن «علیکم السّلام و رحمة اللَّه و برکاته» در پاسخ «سلام علیکم» تحقق مى‌یابد.

۱۲.۲ - استحباب آغاز کردن سلام بر اینان


سواره به پیاده؛ ایستاده به نشسته؛ جمع اندک به جمع انبوه و کوچک‌تر به بزرگ‌تر.

۱۲.۳ - نوع رفتار با مسافر و غیر مسافر هنگام سلام


چنان که هنگام سلام کردن فشردن دست غیر مسافر و در آغوش گرفتن مسافر مستحب است.

۱۳ - پانویس


 
۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۲. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۳. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۵-۶۳.    
۴. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۷.    
۵. العروة الوثقی‌، ج۳، ص۱۵.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۱.    
۷. مستند الشیعة، ج۷، ص۶۶-۶۷.    
۸. العروة الوثقی‌، ج۳، ص۲۴.    
۹. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۹-۹۰.    
۱۰. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۲۲.    
۱۱. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۴-۸۵.    
۱۲. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.    
۱۳. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۳.    
۱۴. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳.    
۱۵. العروة الوثقی‌، ج۳، ص۲۵.    
۱۶. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۲۰.    
۱۷. غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۷.    
۱۸. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۰.    
۱۹. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵.    
۲۰. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۶.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۶، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۸.    
۲۲. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۳.    
۲۳. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۲.    
۲۴. کتاب السرائر، ج۱، ص۲۳۶.    
۲۵. مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۰۴.    
۲۶. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۴.    
۲۷. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳.
۲۸. مستند الشیعة، ج۷، ص۶۷.    
۲۹. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۶.    
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۵.    
۳۱. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹.
۳۲. جواهرالکلام، ج۱۱، ص۱۱۱.    
۳۳. ذخیرة المعاد، ص۳۶۷.
۳۴. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۱.    
۳۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۶، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۷.    
۳۶. ذخیرة المعاد، ص۳۶۶.
۳۷. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۸.    
۳۸. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۰.    
۳۹. المعتبر، ج۲، ص۲۶۴.    
۴۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۶.    
۴۱. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵-۷۶.    
۴۲. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۱.    
۴۳. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۷.    
۴۴. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۷-۹۶۸.
۴۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۴.    
۴۶. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۲-۹۷۳.
۴۷. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.    
۴۸. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۲.
۴۹. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۵۰. جواهر الکلامف ج۱۱، ص۱۱۰-۱۱۱.    
۵۱. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۲.    
۵۲. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳.    
۵۳. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۲.    
۵۴. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳.    
۵۵. مستند الشیعة، ج۷، ص۶۹.    
۵۶. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۷.    
۵۷. العروة الوثقی‌، ج۳، ص۱۹.    
۵۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۳.    
۵۹. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۰-۷۱.    
۶۰. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳-۹۷۴.
۶۱. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۵.    
۶۲. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.    
۶۳. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.    
۶۴. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳.
۶۵. مستمسک العروة، ج۶، ص۵۶۹-۵۷۰.
۶۶. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۱.    
۶۷. کتاب السرائر، ج۱، ص۲۳۶.    
۶۸. مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۰۳.    
۶۹. مستند الشیعة، ج۷، ص۶۸.    
۷۰. مفتاح الکرامة ج۴، ص۹۶۳-۹۶۴.
۷۱. مستمسک العروة ج۶، ص۵۵۷-۵۵۸.
۷۲. مستند العروة (الصلاة) ج۴، ص۴۸۷-۴۸۹.
۷۳. مهذب الأحکام ج۷، ص۱۸۹-۱۹۰.
۷۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۲.    
۷۵. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۴.
۷۶. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۳.    
۷۷. مفتاح الکرامة ج۴، ص۹۶۶-۹۶۷.
۷۸. جواهر الکلام ج۱۱، ص۱۰۸.    
۷۹. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹-۹۷۱.
۸۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۴، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، رابعها.    
۸۱. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۸۰-۸۱.    
۸۲. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۸۳.    
۸۳. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۳.    
۸۴. بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۷۶.
۸۵. غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۶.    
۸۶. صراط النجاة، ج۳، ص۲۹۱.    
۸۷. نساء/سوره۴، آیه۸۶.    
۸۸. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۷.    
۸۹. العروة الوثقی‌، ج۳، ص۲۶.    
۹۰. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۷۳.    


۱۴ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۵۱۴-۵۱۸.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.